سه خوابیدم. چهار صبح با صدا کردنش بیدار شدم. شخص صدا شده خیلی به روخودش نیاورد. ینی یه سر اومد زد و خداییش هم منشن کرد فلانی خوابه برو بخواب و رفت. اما خب باز صدا زد. دیگه پاشدم. گف میخام برم دسشویی. رفتیم. الان پنج و نیمه. من یخوده توییتر گشتم. یخوده اینستا. یخوده چهار تا اپ جدید دانلود کردم دیدم چرته. یخوده با دوربینم بازی کردم. و یخوده م فکر کردم که چقد شبیه یه بچه تینیجی ام که از بی پولی یا از گیر باباش یا از قهر کرذن رفیقش اعصابش خورده. دارن اذان صب میگن. من هشت باید بزنم بیرون. شاید واقعا تنها راهش فراره. یادت باشه امشبو سانتیاگو. ممکنه بمونی و یه چیزایی هم گیرت بیاد، ولی تو به هر حال تنهایی تو این خونه.
The best contact manager for mac بازدید : 538
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 11:45